کد مطلب:43098
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
تفسير فرازهاي چهل و پنجم تا چهل و هفتم خطبه هشتاد و هفتم نهجالبلاغه كه در آن امام علي(ع) به بيان سير عارف به سوي حق و عمل به آن پرداخته چيست؟
«يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ، لايَدَعُ لِلْخَيْرِ غايَةً إِلّا أَمَّها وَ لامَظَنَّةً إِلّا قَصَدَها» [حقّ را توصيف و عمل به آن مينمايد، براي خير (و كمال) هيچ نهايتي را رها نميكند مگر اينكه قصد رسيدن به آن را دارد و هيچ مورد گمان خير و رشد را از دست نميدهد، مگر اينكه وصول به آن را قصد ميكند.]
هيچ كسي حقّ ادعاي وصول به مقام عالي عرفان الهي را ندارد مگر اينكه تا حدّ مقدور با قانون هستي آشنا شود و از قانون موجوديّت خويشتن نيز آگاهي داشته باشد و بتواند بر مبناي آن قانون حركت كند. براي كسي كه هستي يك چهرة مبهم دارد و از خويشتن نيز جز مقداري فعاليتهاي مغزي و احساسات معمولي چيزي نميداند، هرگز از عرفان الهي چيزي نخواهد فهميد.
شخص عارف با اين آشنائي با قانون هستي و قانون موجوديّت خويشتن است كه ميتواند حقّ را توصيف نمايد اين دو آشنائي، قدرت توصيف حقّ را به وجود ميآورد و احساسات و تفكّرات آدمي را دربارة حقّ به ثمر ميرساند. انسان عارف فقط با اين دو آشنائي است كه در توصيف حقّ اميال و هواهاي خود را دخالت نميدهد و از بازيگريهاي بياساس مغز در امان ميماند. دو آشنائي مزبور موقعي به حدّاعلاي نتيجه ميرسد كه عمل مطابق آن، انجام بگيرد، زيرا:
عقل باشي عقل را داني كمال
عشق گردي عشق را يابي جمال
يكي ديگر از مختصّات فوقالعاده با اهميتي كه تكاپوي انسان عارف را مشخّص مينمايد، همانست كه در دو جملة بعدي اميرالمؤمنين(ع) آمده است: (براي خير و كمال هيچ نهايتي را رها نميسازد مگر اينكه قصد رسيدن به آن را دارد، حتّي با گمان و احتمال خير و رشد در موردي نيز به حركت درميآيد.)
و اين مختصّ از آن هنگام در انسان عارف بروز ميكند كه تشنگي شديد روح خود را بر خير و كمال دريافته باشد. و اين تشنگي تا آخرين لحظات عمر در صورت بقاي اعتدال مغزي و رواني استمرار مييابد، زيرا اساسيترين خاصيت روح همين است كه هر خير و كمالي را كه درمييابد ظرفيت و تشنگي آن بر خيرات و كمالات بالاتر افزوده ميشود و اينست معناي آن بيت كه مولوي ميگويد:
آب كم جو تشنگي آور بدست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
مولوي نميخواهد بگويد كه آب حياتبخش معارف را پيگيري مكن و در طلب آن آب حيات، تكاپو و كوشش منما، زيرا حركت عرفاني بدون طلب و جستجوي آن آب حيات معنائي ندارد، بلكه مقصود وي اينست كه هرگز در صدد ارضاء و اقناع خويشتن به جهت به دست آوردن مقداري از معرفت مباش، بلكه همواره در تحصيل ظرفيّت و به دست آوردن تشنگي به كمالات عاليتر بكوش تا در نتيجه به آب حياتبخش معارف بالاتر نائل گردي.
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: حتّي احتمال يا گمان خير و كمال در مواردي از زندگي، محرّك انسان عارف ميگردد و نمينشيند تا يقين حاصل كند كه حركت در آن مورد حقّ است و موجب به فعليّت رسيدن استعداد كمالجوئي او خواهد بود. ارزش اين احتمال يا گمان بدانجهت خيلي بالا و جدّي است كه موضوع احتمال (محتمل) و گمان (مظنون) كمال است كه غذاي واقعي روح عارف است. لذا كمترين احتمال كافي است كه عارف را براي تحصيل كمال تحريك نمايد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 14
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.